این بار هم نتونستم صبر کنم که خودش پیام بده و بازم خودم بهش پیام دادم....
به بهونه کاری که بهم سپرده بود حرف رو شروع کردم، حالش رو پرسیدم، بعد نیم ساعت آنلاین شد و جواب داد
فهمیدم که حالش خوب نیست(از تایپ کردن آدما هم میفهمم که حالشون چطوره) پرسیدم چرا ناراحتی؟؟ و ته دلم خدا خدا میکردم بعدش اونم حالم رو بپرسه،اصولا فکر میکنم آدما واسه این حال بقیه رو میپرسن که اونام حالشون رو بپرسن، به خصوص آدمای تنها.
گفت "خوبم"، ولی میدونستم که نیست، فقط واسه اینکه من ناراحت نشم اینو گفت، بعد از چند پیام ازم پرسید "خودت چطوری؟ بهتر شدی؟"