تا حالا شده حس کنی نقشت واسه بقیه جز یه ابزار نیست؟ حس چسب زخم بودن رو داشتی؟

نمیدونم داشتی یا نه...! ولی من دارم یعنی زندگیم همین بوده، هر جا یه نفر یه کمکی خواسته با کله رفتم کمکش کردم، واسش وقت گذاشتم، درداش رو ب جون خریدم، و وقتی خوب شده یه مرسی گفته و رفته پی کارش و من موندم دردام که حالا دردای اونم روش اضافه شده... 

همین جوری ذره ذره یه ترک بر میداری و یه روزی میرسه که با یه اشاره می‌ریزی... به خشکی برگی که پا میذاری روش میشکنی... و میدونی چیه؟ هر چقدر هم شاکی باشی و بگی چرا من دست همه رو گرفتم و خودم دست‌تنهام؟ بازم تاثیری نداره میگن "خو میخواستی کمک نکنی"، مجبورت کردن؟ خب راستم میگن

نمیدونم چند نفرتون چسب زخم هستین ولی خودتون پُر زخمین... ولی فک کنم خیلی به "خودمون" بدهکاریم...عمری واسه بقیه زندگی کردن کم نیست ..

................................ 

بامت بلند باد ...

ڪه دلتنگیت مرا ...

از هر چه هست 

غیر تو بیزار ڪرده است ...!